رشد و تکامل دانش بشری تا آنجا پیش میرود که با آگاهی از هیچ بودن معنی زندگی و تمامی مولفه های هستی به پوچی میرسد به بیان لکان برخورد خیلی نزدیک با بخش رئال اضطراب ناشی از این دیدار راهی به جز فرار از بیهودگی بودن زندگی نمیگذارد آگاهی که از عمل بازداری میکند و به دفاع متوسل میشود این دفاع در مردمان عادی به شکل خردمندی و مثبت اندیشی به مقابله با تهی بودن میپردازد و در فیلسوف به یأس فلسفی و نادانسته دانسته پندار تبدیل میشود
برخورد ابنسینا به گونهای دیگر است تا به آنجا رسید دانش من که همی دانم که نادانم فروید پرده از این نادانی برداشته و ناخودآگاهی را برجسته میسازد و مسیری را ضمنی روشن میکند که در تئوری لکان تبلور مییابد، رهایی در درد نامی است درخور هیچ و پوچی ژان پل ساتر هم به گونهای به آن اشاره میکندو پیش نیاز آزادی و انتخاب میداندش و در شعر سهراب عبور از رئال، این بار نمادینی میشود که …
پدر رابطه متقابل مادر و فرزند را پایان می دهد
تا هویت فرزند از مادر مستقل شود و منجربه بازداری میل به مادر می شود.
در این ارتیاط سه وجهی آنچه که باید درک شود موضوع میل مادر بودن است اینجاست که پدر تجلی پیدا می کند تا پالایش عشق به دوست داشتن و درنتیجه منشأ تمدن، فرهنگ ،مذهب، اخلاق و هنر می شود. ماهیت پدر و نقشی که دارد حتی نمادین؛ در مراحل رشد روانی جنسی ؛ شباهت با هیچ موضوع دیگری ندارد منحصر به خودش می باشد رمز گشایی از این مثلث برمودا جایی است برای دیدار با مطلوب گمشده ای که در واقع گم نشده تا آنچه خود داری از دیگری تمنا نکنیم .
مادر به واسطه مادر بودن اولین اغواگر کودک و نخستین ابژه میل جنسی ماهیتی بی همتا دارد چنانکه سایه سینه مادر تا پایان عمر برسر ما می ماند اولین سناریو تمام روابط عاشقانه بعدی دختر و پسر می باشد
پدر رابطه متقابل مادر و فرزند را پایان می دهد
تا هویت فرزند از مادر مستقل شود و منجربه بازداری میل به مادر می شود.
در این ارتیاط سه وجهی آنچه که باید درک شود موضوع میل مادر بودن است اینجاست که پدر تجلی پیدا می کند تا پالایش عشق به دوست داشتن و درنتیجه منشأ تمدن، فرهنگ ،مذهب، اخلاق و هنر می شود. ماهیت پدر و نقشی که دارد حتی نمادین؛ در مراحل رشد روانی جنسی ؛ شباهت با هیچ موضوع دیگری ندارد منحصر به خودش می باشد رمز گشایی از این مثلث برمودا جایی است برای دیدار با مطلوب گمشده ای که در واقع گم نشده تا آنچه خود داری از دیگری تمنا نکنیم .
سیدعلی سینا رحیمی
به گفته ی فروید: ما هیچکس را به طور تصادفی انتخاب نمیکنیم،بلکه با کسانی دیدار می کنیم که از قبل درناخودآگاه ما حضور داشتهاند.
رابطه انسان با دیگری، و اتمسفری که با پیرامون خود دارد یک رابطه متقابل و دیالکتیکی است
که در این رابطه با دیگری و بسته به چیستی نوع ارتباط اش :
موضوع عشق ؛ فرهنگ ؛ دین ، پروردگار و توتم می سازد
اینجاست که در واقع به خلق خویشتن پرداخته است ؛خویشتنی که در عین شناختن نمی شناسد در این سناریو ، تویی که نمی شناسم مطلوب گم شده ای است که گم نشده است ؛ موضوع آشکار و پنهان فریبنده ای در ارتباط است که با رمزگشایی از هیچ به خویشتن می رسد.
سید علی سینا رحیمی
ًعدم تعادل توزیع انرژی روانی دربین بخش های شخصیت،شکل گیری تعارض های شخصیتی و در نتیجه آشفتگی سرمایه گذاری روانی در مراحل تحول شخصیت ؛ تثبیت در این مراحل را به همراه خواهد داشت و این آسیب پذیری اجتنابناپذیر است و هر چه تعارضها و تثبیتها در اوایل زندگی زودتر رخ داده باشد آسیبپذیری می تواند گستردگی داشته باشد.ً
سید علی سینا رحیمی
آیا پروفایل کاربری دارید؟ ورود
آیا پروفایل کاربری ندارید؟ ثبت نام